موسیقی سنتی ایران، موزهای میشود | ما تا ۱۵سال آینده خواننده موسیقی سنتی نخواهیم داشت
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۱۸۶۶۱
سحر طاعتی- همشهری آنلاین: نمایش - موسیقی «کافه عاشقی»، نمایشی برگرفته از داستان لیلی و مجنون نظامی گنجوی و جامی که با نگاه موسیقایی کارگردانش، موسیقی سنتی ایران جایگاه خاصی را در این نمایش بهخود اختصاص داده بود. بهگونهای که علاوه بر حضور نوازندگان روی صحنه، بازیگران تماما خوانندگان جوان موسیقی ایرانی بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خوانندگانی که در همین هیاهوی داغ کنسرتهای پاپ و تلفیقی کمترین حمایت را دیدهاند. برای نخستینبار نیست که جلالالدین دری نگاه ویژهای به موسیقی دارد؛ چراکه او قبلا در فیلم «نرگس مست» به زندگی موزیسینهای برجسته ایران پرداخته یا در تئاتر «ترانههای شرقی» توجه و حمایتش از موسیقی ایرانی را نشان داده است و اینبار نیز در نمایش کافه عاشقی تلفیقی از ادبیات کهن و موسیقی اصیل را به مخاطبانش ارائه داد.
تصاویر | در کنسرت سیصد چه گذشت؟ | نمایشی درباره نسل کشی قوم مغول در نیشابور واکنش تهیه کننده کنسرت سیصد به بلیتهای لاکچری | بلیت ۷۰۰ هزار تومانی کنسرت از کجا آمد؟نمایش کافه عاشقی تازهترین کار شماست که در تلفیق با موسیقی اجرا شده است. یکی از شاخصههای پررنگ کار شما بهرهمندی از موسیقی و نگاهتان به موسیقی ایرانی در کارهایتان است. چه در فیلم سینمایی «نرگس مست»، چه در نمایش ترانههای شرقی و به تازگی نیز در نمایش کافه عاشقی؛ جایگاه پررنگ موسیقی ایرانی را میبینیم. این دیدگاه موسیقایی از کجا میآید؟ و چقدر معتقد به این هستید که درکارهای هنری، موسیقی میتواند حرف اول را بزند؟
فکر نمیکنم در آثار نمایشی، چه فیلم و چه تئاتر، موسیقی باید حرف اول را بزند چون حرف اول را قصه یا داستان میزند. در نمایش کافه عاشقی ۳ نوازنده (پیمان خازنی، ملینا فرجی، کیارش بیات) و ۴خواننده (فایضه کامیاب، علیرضا شفائی و هیوا سیفیزاده) حضور داشتند که اگر میخواستند به تنهایی و بدون بخش نمایش کنسرت برگزار کنند کارشان به جذابیت همراهی با نمایش نمیشد اما بهدلیل تلفیق موسیقیشان با یک داستان و نمایش، کار کمی متفاوتتر شده است همانطور که این نوع کارها بدون موسیقی جلوه خاص خودش را ندارد.
معتقدم موسیقی سنتی ما بهدلیل رخوت و رکودی که در اجرا و نوع برگزاریاش ایجاد شده است، کمکم به حالت موزهای تبدیل میشود؛ یعنی ما تا ۱۵سال آینده خواننده موسیقی سنتی نخواهیم داشت. کما اینکه امروزه هم خیلی از خوانندگان موسیقی سنتی که در این مکتب درس خواندهاند و در این حوزه فعالیت کردهاند خودشان را به سمت موسیقی پاپ یا پاپسنتی میاندازند.
همین مساله سالهاست برای من بهصورت هشدار درآمده که این ژانر از موسیقی بهدلیل سیاستهای دولت و عدمحمایت، کمکم حالت موزهای پیدا میکند و بعد از مدتی از بین خواهد رفت و این در حالی است که مهمترین ویژگی بارز موسیقی سنتی ایران، داشتن اصالت است. امکان ندارد با موسیقی سنتی ایران بتوان یک کلمه مهمل خواند.
درواقع کسوت و شخصیت این موسیقی اجازه نمیدهد که با آن اشعار بیربط و سخیف خوانده شود و حتی اگر شعر کلاسیک همچون اشعار حافظ و سعدی و عطار نباشد قطعا باید شاعری درحد آنها توانسته باشد شعر بگوید که بشود با این موسیقی خواند. بنابراین محتوا و مفهوم این موسیقی که به مخاطب ارائه میدهیم برایمان مهم است.
وقتی ما موسیقی و تئاتر را با هم در کاری ارائه میدهیم فارغ از برابری هنری، موسیقی و ترانه در خدمت نمایش است. در نمایش کافه عاشقی نیز چنین بود؛ یعنی همه تصنیفها و آهنگهایی که خوانده میشد به نوعی دیالوگهای خوانندگان بود که راستای پیشبرد متن نمایش گفته میشدند و تنها تصنیف غیرمرتبط با نمایش، تصنیف «چشم جادو» بود که در آن نیز سعی کردیم با حرکت نوازندگان روی سن به نوعی آنها نیز در بازیگری دخیل شوند.
داستان لیلی و مجنون بهخاطر ملودیک بودن آن انتخاب شده است یا خودتان در پردازش داستان، موسیقی را با آن همراه کردید؟
برای نوشتن این کار ۲ نمایش داشتیم؛ یکی نمایش امروزی که داشت اجرا میشد و دیگری نمایش لیلی و مجنون که در بطن کار بازی میشد. در نوشتن بخشهای قدیمی من کل منظومه لیلی و مجنون نظامی گنجوی را خواندم و احساس کردم شاعر چندین بیت را برای توضیح روند داستان سروده است که از حوصله مخاطب خارج بود. من با حذفیات بسیاری آن ابیاتی را انتخاب کردم که در عین حال که جنبه شاعرانگی دارد، احساس و خصوصیات نمایشی هم داشته باشد. به همینخاطر به سراغ داستان لیلی و مجنون جامی هم رفتم و بسیاری از ابیات جامی را نیز در کار وارد کردم. درواقع در بخشهای از نمایش، بازیگر روایتگر داستان از زبان نظامی است ولی جوابش را جامی میدهد.
بهطور کلی ابیات براساس نمایشی بودن، محتوا و جنس کلمات برای نمایش کافه عاشقی انتخاب شدهاند. هر چند که ۴سال پیش نیز این نمایش با آهنگسازی و بازی اشخاص دیگری اجرا رفت اما اینبار با یک رویکرد جدید آن را بهمدت ۱۰شب در فرهنگسرای نیاوران به روی صحنه بردیم.
در «کافه عاشقی» در کنار خوانندگانی که خودشان بازیگر بودند، گروه موسیقی روی صحنه و بهعنوان بخشی از صحنه حضور داشتند. این حضور گروه موسیقی به واسطه همان توجه به موسیقی ایرانی شکل گرفته یا اینکه از دیدگاه شما بهعنوان کارگردان، آنها هم بخشی از نمایش بودند؟
بخشی از نمایش بودند. اینگونه نمایشها را شاید بتوان با اپرت یا اپراهای خارجی مقایسه کرد که موسیقی و نمایش در هم تنیده شدهاند اما اینجا برایش واژه درستی نداریم. اگر دقت کنید حتی در تصنیف «چشم جادو» نوازندگان روی صحنه جابهجا میشدند. من دلم میخواست اینها در یک جاهایی بازی هم بکنند ولی متأسفانه به دلایل مشکلات خود سالن و بچهها، غیر از همان یک صحنه، امکانپذیر نبود.
با توجه به انتخاب اشعاری از نظامی و جامی، میتوان گفت اول متن انتخاب شده بعد موسیقی رویش قرار گرفته یا هر دو در یک مسیر با هم پیش رفتند؟
در کارهای اینچنینی اول باید متن انتخاب شود بعد موسیقی برای آن ساخته شود. همانطور که در بالاتر به آن اشاره کردم این نمایش با ملودیهای دیگر سال۹۷ در سالن شهرزاد اجرا شده است و شاید تنها تغییری که در اجرای کنونی رخ داده است اینکه من تمایل داشتم از خود خوانندهها بهجای بازیگر استفاده کنم. البته مطمئن نبودم چقدر این دوستان را میتوانم وادار به بازی کنم، به همین دلیل نوع نوشتن دیالوگهای من در طول تمرین دائما تغییر میکرد تا ببینم توان این عزیزان در برابر بازی چقدر است. در اجرای ۳ سال پیش نقش مرشد را آقای مهیار شادروان، خواننده موسیقی سنتی داشتند که برای اجرای امسال مجبور شدم کل بخش آوازی ایشان را حذف و دیالوگ را جایگزین کنم. مرشد در آن اجرا مرد و خواننده بود و در این اجرا نقش مرشد را یک زن ایفا میکرد؛ درواقع من با آوردن خانم صباغ بهعنوان مرشد سعی کردم بخش نمایش را تقویت کنم و بهمنظور انتقال کلی مفهوم داستان از راوی بهرهبردم تا روند داستان کمی کوتاهتر شود که از حوصله مخاطب نیز خارج نشود؛ چرا که مخاطب امروزی توان گوش دادن به موسیقی سنتی را بیشتر از ۲ ساعت ندارد.
چقدر از کیفیت کار خوانندگانی که در نمایش کافه عاشقی هم کار خوانندگی را ایفا میکردند و هم بازیگری رضایت داشتید؟
در کار هنری هیچ وقت نمیتوان رضایت صددرصدی از خروجی داشته باشیم. در اجرای ۳ سال پیش بسیاری از خوانندگانی که برای کار دعوت میشدند میگفتند مگر میشود هم بازی کرد و هم آواز خواند و تصوری از اینکه بخواهند روی صحنه دراز بکشند و بخوانند هم نداشتند و احساس میکردند شاید مسخره میشود یا به ساحت آن موسیقی برمیخورد و یا شاید سختشان بود و یا هر دلیل دیگری. اما در این اجرا خوانندگان با توجه به جایگاه کاری خودشان پذیرفتن به پذیرش بازیگری با درنظر گرفتن همه شرایط برای اجرا و بازی.
بر همین اساس میتوانم بگویم که بچهها در طول این چند ماه تمام تلاششان را برای رسیدن به آن چیزی که موردنظر بوده، انجام دادند. شاید اگر زمان بیشتری برای تمرین داشتیم یا انگیزه بیشتر، خروجی هم به همان نسبت بهتر میشد. بچههای گروه در حالی ۲ ماه تمرین را گذراندند و دائما برای کاری تلاش میکردند که معلوم نبود نمایش مجوز میگیرد یا خیر. برای نمایشی وقت گذاشتند که قرار نبوده از جایی دستمزد بگیرند و میدانستند قرار نیست کسی هم از آن حمایت کند و البته دائما هم تذکر میگرفتند که ممکن است جلوی کار گرفته شود. من با درنظر گرفتن همه این شرایط از بچهها راضی هستم.
فکر میکنید تلفیق ادبیات و موسیقی چقدر میتواند به رشد کارهای هنری کمک کند؟
بدون ادبیات هیچ هنری وجود ندارد. اول از همه ادبیات است. بهنظر من ریشه تمام مکاتب هنری از ادبیات گرفته شده است. ادبیات بخش جداییناپذیر فرهنگ و هنر است و چون امروزه از ادبیات جدا شدهایم در مسائل فرهنگی در بخش سینما و تئاتر و موسیقی و نقاشی نیز ضعیف شدهایم.
در شرایط کنونی که سلیقه شنیداری جامعه تغییر کرده، اجرای نمایشهایی نظیر کافه عاشقی با حضور جوانان موزیسین که کارشان مبتنی بر موسیقی اصیل ایرانی است چقدر میتواند ذهن وگوش جوان امروزی را به ادبیات کهن و موسیقی اصیل جذب کند؟
اگر این اتفاقات به ندرت صورت میگیرد بهخاطر کم کاری متولیان فرهنگی است. امسال سال نظامی است. در کشور کنگره نظامی برگزار شده و تئاتر ما درباره او اجرا رفته اما بدون کوچکترین حمایتی.
چه توقعی میشود داشت. من الان که میانسال هستم باید به جوانان بگویم که شما میتوانید به جای اشعار و موسیقی سخیف گوش دادن به سراغ ادبیات غنی و موسیقی اصیل ایرانی بروید و حتی با لیلی و مجنون و شیرین وفرهاد عاشقی کنید و زندگیتان را جلو ببرید.
اینها به شما یک وقاری میدهد که اگر دنبال کنید، امضا، انشا و شیوه حرف زدنتان را ارتقا میدهد. خواندن این کتابها دیدگاه بزرگی به زندگی میدهد. ما این قبیل نمایشها را به صحنه میبریم ولی باید حمایت شود تا تأثیر داشته باشند نه اینکه به جلوگیری از ادامه اجرا تهدید شویم.
متأسفانه این مسائل در شرایطی رخ میدهد که مسئولان فرهنگی با مبتذلترین کنسرتها و موسیقیها، تئاترها و فیلمهای سینمایی مخالفتی ندارند و واقعا تأسفآور است مملکتی که مدعی فرهنگ چندهزارساله است مبتذلترین فیلم وتئاترها و کنسرتهایش صدرنشین است.
در بسیاری از کشورها برای اجرای کارهای مبتنی بر ادبیات و موسیقی اصیلشان بیشترین هزینه را میکنند اما کنگره نظامی در ایران با داشتن بودجههای کلان حتی نیمنگاهی نیز به کار ما و البته کارهایی از این قبیل نمیکند.
مساله آزاردهنده عدمحمایت است جلالالدین دریمن در کار قبلی که عنوان «ترانههای شرقی» را داشت از حضور حجت اشرفزاده، خواننده، بهرهبردم. ایشان بنا بر جدول کاریشان یک زمان محدودی را برای همکاری به ما ارائه دادند که بر همان اساس ما خیلی کم ایشان را برای تمرین داشتیم، هر چند که گروه نمایش تمرینات خودش را داشت اما در کنار این خواننده تمرین کمی صورت گرفت و برای اجرا هم در همان زمان، محدودیت داشتیم.
به همین دلیل همیشه میگویم که محدودیت زمان افراد چهره مهمترین معضل ماست. از سوی دیگر چون با برگزاری کنسرتهایشان در چند سانس هم مخاطب زیادی دارند و هم دستمزدشان محفوظ است، کمتر حاضر میشوند در نمایشی بخوانند و هم بازی کنند که مجبور هم باشند کلی متن و دیالوگ حفظ کنند، آن هم برای یک نمایش ۱۰ شبه. معلوم است که خوانندگان چهره این همه وقت برای پول اندک تئاترها نمیگذارند؛ ما که برای نمایشمان که براساس داستانهای نظامی و جامی است نه سرمایهگذار داشتیم و نه تهیهکننده و نه از جایی حمایت شدیم. هر چه بود بهصورت خودجوش صورت گرفته است. من معتقدم کار فرهنگی کردن همیشه نیازمند از دست دادن یکسری چیزهاست؛ یا پولت را باید از دستدهی یا زمانت را. اینها برای بچههای گروه ما مهم نیست فقط مساله آزاردهنده عدمحمایت است.
کد خبر 685776 برچسبها موسیقی ایرانی كنسرت موسيقى ادبیات نمایش موسيقى دستگاهى موسیقی - چهره - ساز - آلبوم - اجرامنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: موسیقی ایرانی كنسرت موسيقى ادبیات نمایش نمایش کافه عاشقی موسیقی سنتی ایران موسیقی ایرانی موسیقی اصیل لیلی و مجنون برای اجرا کنسرت ها روی صحنه بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۱۸۶۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علیرضا طلیسچی: وضعیت موسیقی در ایران خوب است
به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، تولید و پخش رئالیتیشوها، از «مافیا» گرفته تا «پدرخوانده»، در شبکههای نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامهها که اینروزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتیشو «زودیاک» است که با عنوان «شبهای مافیا» بازی جذابی برای طرفدارانش پخش میکند. در این برنامه یک قاتل سریالی به نام زودیاک شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار میدهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.
بیشتر بخوانید: موسیقی درمانی شیوهای جدید در درمان بیماران سریال «شبهای مافیا: زودیاک» به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتیشو، فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مؤمن، مهدی مهدیپور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداختهاند.
علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناختهشده و پرطرفدار پاپ است؛ خوانندهای که توانسته جایگاهش را با کنسرتهایی که برگزار میکند تثبیت کند. این خواننده پاپ که متولد۶۴ است، از میانه دهه۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد و تکآهنگهایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفتوگو از حضورش در برنامه «شبهای مافیا» میگوید و در بخشهای دیگری از این گفتوگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.
این روزها رئالیتیشوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش میشود. چطور شد که در برنامه «شبهای مافیا: زودیاک» شرکت کردید؟
از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور میتوانم در این سناریو بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم، اما بهنظرم «زودیاک» شیکتر است و پیچیدگیهایش بازی را برای بیننده جذابتر میکند.
خیلیها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت میدهند. برد و باخت برای شما چطور بود؟
شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. اینطور نگاه میکنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بینندههای برنامه لحظاتی حال خوب ایجاد کنیم که امیدوارم به چنین نتیجهای رسیده باشیم.
اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزههای مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و... تولید شده است. از نظر شما، تولید برنامههای حوزه موسیقی مثل «صداتو» چه تأثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟
ساخت برنامههای خوب در این حوزه به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک میکند، اما اینکه این برنامهها بتواند هنرمند بسازد مبحث دیگری است، چون یک خواننده هرقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفهای در فضای تولید و صحنه را تجربه نکند، به موفقیت نمیرسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفهای موسیقی کاملا نیازمند تجربه این واقعیت است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده یکیدو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده، اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم کاملا موفق ظاهر شدهاند و اگر از این قبیل برنامهها باز هم تولید شود، به فهم و درک بیشتر مردم از فضای موسیقی کمک قابل توجهی میکند.
پیشنهادی برای حضور در برنامههای موسیقی داشتهاید؟
پیشنهاد داشتهام، اما علاقه نه، چون بهنظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی بهصورت علمی و پایه آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقهای میشود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.
این روزها بازار کنسرتهای پاپ داغ است. درست است که موسیقی کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم میکند، با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟
بهنظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سالهای اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفهایتر و صداهای قشنگتر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد موسیقی دارد از آن حالت قبلی بیرون میآید و خودش را ترمیم میکند.
برویم سراغ مسئله ترند شدن برخی از قطعههای موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه میشود که یک کار اینطور دیده و شنیده و پرطرفدار میشود؟
بخش زیادی از این اتفاق مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش بازار. ولی در نهایت کارها را مردم برجسته میکنند، یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی میرسد. «پاقدم» یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران کاملا رعایت شده و فکر میکنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیربهادر دهقان، شعر و ترانه و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.
شما در قطعههای معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعههای احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟
اگر به تاریخمان رجوع کنید، میبینید که مردم ما پر از غم و غصه بودهاند و طبیعتا تمایلشان به آهنگهای شاد بیشتر است. در کنسرتها هم همینطور است. وقتی یک پدر بودجه مشخصی برای خانوادهاش کنار میگذارد تا در کنسرت شرکت کنند، دلش نمیخواهد که مجددا در فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگهای شاد بیشتر است. البته از قدیم موسیقی شاد نسبت به موسیقی غمگین بیشتر شنونده و طرفدار داشته است.
این روزها مدام نام خوانندههای جدیدی را میشنویم که در فضای مجازی معرفی میشوند. یا گاهی روی بیلبوردها تبلیغ کنسرت خوانندههایی را میبینیم که خیلیها نمیشناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی اتفاق مثبتی است یا منفی؟
ما خوانندگانی داشتهایم که با یک قطعه روی صحنه آمدهاند و بقیه قطعههایشان حالت مکمل همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشتهایم که با هر قطعه جدید مخاطبان بیشتری را جذب کرده و بهتدریج معروف شدهاست. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند به مردم بستگی دارد.
به تجربه حوزههای هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر میکنید یا پیشنهادی داشتهاید؟
من یکبار این را تجربه کردم و متأسفانه بازخورد خوبی از این کار نداشتم، به خاطر اینکه تیم تولید آن کار تیمی که فکر میکردم نبود. البته بازیگران و بقیه عوامل همه خوب بودند، اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح میدهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم، هرچند از آینده و تصمیمات بعدیام خبر ندارم.
رئالیتیشوها توانستهاند تا اندازه ای شبکه نمایش خانگی را متحول کنند
در چند سال اخیر پلتفرمها به کاربران امکان میدهند فیلمها و سریالها را بهصورت آنلاین تماشا کنند و بهسرعت به رقیبی برای تلویزیون تبدیل شدهاند.
یک مقایسه ساده در تولیدات و سریالهای پخششده در ابتدای سال۱۴۰۳ تا امروز میان پلتفرمهای نمایش خانگی و تلویزیون نشان میدهد تلویزیون با وجود آنکه نسبت به سال گذشته با کمکردن حساسیتهایی سعی در جذب هنرمندان و چهرههای مطرح کرده اما باز هم بازی را در زمین رقابت با پلتفرمهای پخش نمایش خانگی واگذار کرده است.
این روزها تولید رئالیتیشوها و برنامههای مسابقه که در شبکه نمایش خانگی تولیدشده، توانسته جذابیت زیادی برای مخاطب امروز بهوجود بیاورد، مخاطبی که تنها با تماشای سریال و فیلم نمیتواند اوقات فراغت خود را پر کند. بنابراین از یکسو پلتفرمهای گوناگون در شبکه نمایش خانگی در بیشتر سریالهای خود توانستهاند با تمرکز بر جذابیتهای داستانی و استفاده درست از ستارگان سینما و تئاتر تولیدات جذابی را پیش روی مخاطب بگذارند و از سوی دیگر با تولید و پخش برنامههای مختلف نشان دادهاند توجه به ذائقه مخاطب برایشان مهم است و در بخشهایی موفق شدهاند.
البته دامنه صنعت سرگرمی آنقدرگسترده است که ما در تلویزیون یا حتی شبکه نمایش خانگی هنوز نتوانستهایم رقابتی با برنامههای خارجی داشته باشیم. با این حال، برخی از این برنامهها توانستهاند آنقدر جذاب باشند که تماشاگران فصلهای آن را دنبال میکنند.
VODها طیف گستردهای از فیلمها و سریالها را از سراسر جهان به کاربران ارائه میدهند. این امر بهمعنای انتخاب بیشتر برای بینندگان و رهایی از محدودیتهای برنامههای روتین است.
نمیتوان منکر این موضوع شد که پلتفرمهای نمایش خانگی با ارائه فرصتی جدید برای پخش فیلمها و سریالهای ایرانی، به افزایش تولید محتوای داخلی در این کشور کمک کردهاند. این امر منجر به ایجاد شغلهای جدید و رونق صنعت سرگرمی ایران شده است.
VODها در حال حاضر نقش مهمی در صنعت سرگرمی ایران ایفا میکنند و ظرفیت این را دارند که در آینده نقش مهمتری ایفا کنند. با رفع چالشهای موجود، VODها میتوانند به گزینهای محبوبتر برای سرگرمی در ایران تبدیل شوند و بهطور قابلتوجهی بر نحوه تماشای فیلم و سریال توسط مردم ایران تأثیر بگذارند.
منبع: همشهری
انتهای پیام/
کد خبر: 1228550 برچسبها موسیقی